دوباره با نفس گرم یار خواهم رفت
به سوی منزل آن بیقرار خواهم رفت

بسوی مستی چشمان منتظر با اشک
به پیشواز نگاه نگار خواهم رفت

بریده شد نفسم در میان این زندان
به دامن چمن و لاله زار خواهم رفت

تمام جسم و وجودم فدای دیدارش
چو تشنه ای به دل چشمه سار خواهم رفت

به رسم عشق و محبت ،چو عاشقی مجنون
به راه آمدنش جان نثار خواهم رفت

اگر تمام جهان هم برید از عشقت
به انتظار تو من بی قرار خواهم رفت