هر کس که در این خشکی دوران به لبش
جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،
بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد
زمین مرد، زمین مرد ،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،
برسد کاش صدایم به صدایی...
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ب.ظ
۹۵/۰۴/۲۱
۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۸:۳۱
shina ...
خدا کنه دیگه اماممون زودتر بیان